در مهر بی نظیری در دلبری به نامی
|
|
در مهر بی نظیری در دلبری به نامی
چشم نو را بنازم کز هر نظر تمامی
در جامه یی پرندین چون شمع در حبابی
یا چون شراب گلرنگ لغزان میان جامی
دل
های عاشقانست در دام گیسوانت
صد افرین چه صیدی صد مرحبا چه دامی
میخانه پیش چشمت تشبیه ناصوابی
گلخانه پیش رویت تصویر ناتمامی
بلبل زند صلایت آن دم که می نشینی
گل سر نهد به پایت وقتی که می خرامی
گل یا که ماهتابی یا زهره یا شهابی
ای آفتاب مجلس روشن بگو
کدامی
ساقی اگر تو باش جان را به می فروشم
وز چشم تست ساغر جم را دهم به جامی
تنهای این دیارم ما را بخوان به بزمی
ناکام روزگارم دل را رسان به کامی
هر شام مرغ بختم آید به غرفه ی من
اما هر صباحی پر میکشد به بامی
آن طرفه نازنینان رفتند از کنارم
ماییم و چشم گریان
در حسرت پیامی
ای باد نو بهاران دورست کوی یاران
گر بگذاری بدان گل از ما رسان سلامی
جان در غزل دمیدی اعجوبه ی زمانی
گل بر سخن نشاندی جادوگر کلامی..
نظرات شما عزیزان:
|
|
[+]
نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 16:39 |
| |